باز هم...
یکشنبه 13 شهریور 1390 09:54 ب.ظ
ارسال شده در: دل نوشته های من ،
باز هم اول خط و مکافات حرف دل
باز هم دل نگرانی فردا و خاموشی امروز
باز هم نگاهی پر تلاتو و چشمان بسته من
بازهم، بازهم، بازهم....
هرچند صدایش بیداد میکند اما کلامش به زبان نمی آید.احساس میکنم بیش از پیش فاصله گرفته ام، خودم دیدم گردوغبار بردل نشسته را !
مجتبی یعقوبی
نوشته ها شخصی می باشند لطفاً کپی نکنی
دیدگاه ها : نظرات
تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید
برچسب ها: سیاه نور ، باز هم ، مجتبی یعقوبی ،
آخرین ویرایش: یکشنبه 13 شهریور 1390 10:58 ب.ظ